جوک های 20

 

 

ترکه موقع مرگش بچه هاشو جمع میکنه

بهشون یه چوب میده میگه بشکنید میشکنن

بعد یه دسته چوب میده میگه بشکنید میشکنن

بعد یه دسته بیل میده میگه بشکنید میشکنن

. بعد 10 تا دسته بیل میده میگه بشکنید میشکنن.

مفتول میده میشکنن . تیر اهن 18 میده میشکنن .

میگه کره خرا لر بازی در نیارین میخوام نصیحتتون کنم

تو می تونی ۲ میلیون تومن به من قرض بدی؟

می دونم که داری کمکم کن به خدا بهت برمیگردونم

{ التماس یه ترک به خودپرداز }

دعای دختران دم بخت : شاید این جمعه بیاید شاید

آیا فکر می کنید بی عرضه هستید؟

آیا فکر می کنید به درد هیچ کاری نمی خورید؟؟

آیا فکر می کنید بی مصرف هستید؟؟به خدا درست فکر می کنید

به ترکه میگن پسرت رکورد شکونده میگه گه خورده من که پولش رو نمیدم

به لره میگن: ببخشید شما لرید؟‌ میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم

لره میخواسته ترتیب گاوشو بده،

گاوه میگه: ما، ما لره میگه: خفه‌ شو، اول ما، بعد تو

 

 

لره میره استادیوم وسط موج مکزیکی غرق میشه

لره بعد از2سال ازسربازی برمیگرده،تو کوچه داداشش رو می بینه

که ریشش بلند شده و خیلی ناراحته،ازش می پرسه چی شده

چرا ناراحتی،داداشش چپ چپ نگاهش می کنه وجواب نمیده.

میره درخونه اون یکی داداشش رو می بینه که

اون هم با ریشهای بلند وقیافه ناراحت نگا نگاهش میکنه

خیلی نگران میشه،می پرسه چه اتفاقی افتاده؟بابا طوری شده؟اونم

محلش نمیزاره.میره تو خونه باباشو می بینه که ریشش حسابی بلند شده

وخیلی ناراحته میگه من

می دونم که نه نه طوریش شده باباش با عصبانیت میگه

پدرسوخته موقعی که

داشتی می رفتی خدمت ریش تراش رو کجا بردی

بچه مثبته از لره میپرسه : آقا ببخشید... خیلی خیلی عذر

میخوام..شرمنده.. روم به دیوار.. اسمتون چیه؟

لره شاکی میشه، میگه: ایجو که تو پرسیدی، اسمم انه

به لره میگن: ان آقا

میگه: آقا شو بگذار اولش

لره میخواسته آتش نشان بشه

توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره

و اون اطراف

آب نباشه چه کار میکنی؟ لره میگه: هیچی تیمّم می کنیم

ترکه میره جبهه و از کمر به پایینش قطع میشه،

بهش میگن: چه احساسی داری؟

میگه: احساس می‌کنم تا کمر رفتم تو بهشت

یه اصفهانیه به باباش میگه : بابا چرا ما مثل بقیه با

کشتی سفر نمیکنیم ؟ یه ترکه داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد

یکی دیگه رد میشه میگه عجب خر باهوشی

ترکه میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم

بابا میگه : خفه شو شناتو بکن

یه روز یه مجلس عزا داری بوده بین ترک ها و لر ها

شیخ می گه : برقها رو خاموش کنید می خوام ببرمتون کربلا

وقتی برقها می یاد می بینن لر ها چمدون به دستن

می پرسن پس ترکها کجان؟ می گن اونا تو ترمینال منتظرن

چهارتا مورچه می رن حموم بعد 2تا میان بیرون

اگه گفتین اون 2تا چی میشن؟

می چسبن به صابون

غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه

ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت

غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی

راننده میگه من که چیزی نگفتم ، غضنفر می گه بعدا که می گی

به لره می گن: اگه رییس جمهور بشی اولین کاری که می کنی چیه؟

میگه اول از همه دست خودم رو تو شرکت نفت بند می کنم

 

نام همسر در موبايل آقايون:
بعد١ماه:عزيزم
بعد٢ماه:خانمم
بعد٣ماه: همسرم
بعد١سال:منزل
بعد٢سال: هيتلر
بعد٣سال:عزرائيل
بعد٤سال: unknown

يارو مى ره خواستگارى به دختره يه بليط اتوبوس مى ده! باباي دختره شاكى ميشه ميگه: مردتيكه ي خر اين چيه؟ يارو:ميگه احمق ارائه ي بليط نشان دهنده شخصيت شماست

خواننده تو عروسي ميگه: خانوما، آقايون، دستا بالا، مي‌خواهيم بريم بندر! ترکه داد ميزنه: كجا؟ ما تا شام نخوريم هيچ‌جا نميريم!!!
 

 
لره توي جبهه بيسيم چي بوده زنگ ميزنه ميگه : آقا 5 تا عراقي دستگير كردم بيايد ببريد ميگن خودت بيار .... ميگه نه شما بياين اينا نميذارن من بيام!!!
 

 
يه روز سه تا ديوونه رو مي اندازن تو يه اتاق دو تاشون مى رقصن، يکيشون هم ميگه: سبز - آبى - قرمز ازش مي پرسن چرا اين جورى مي گى؟ ميگه من رقص نورم!!!
 

 
از يه ترکه مي پرسن دوست داري توي تاکسي با کي بشيني؟ ميگه با يه دختر خوش قد و بالا وخوشگل و قد بلند با نامزدش. ميگن واااا اخه براي چي بانامزدش ؟ ميگه اخه ميچسبن به هم جا براي من باز مي شه!!!
 

 
خطبه ي عقد رشتيا : النکاح السنتي ، و بعدش خوش به حال امتي ، فقط لطفا نوبتي ، اووووي اصغر نزن جلو غربتي!!!
 

 
بخاطر بي جنبگي قزويني ها كارخانه ي چي توز موتوري تعطيل شد!!!
 

 
از يه بچه ميپرسن: چند تا وسيله نشستن نام ببر ؟؟؟ ميگه : چهار پايه صندلي چراغ خواب .ميگن: مگه رو چراغ خوابم ميشينن؟؟؟ ميگه اره همين ديشب بابا به مامان گفت : اون چراغ خواب رو خاموش کن بشين روش!!!
 

 
رشتيه به دوستش: يه جا بلدم شام ميدن! مشروب ميدن! ترياک ميدن! آخرش هم 30000 تومن ميدن!! دوستش ميگه: کجاست؟!! ميگه: خودم نرفتم زنم رفته بلده!!!
 

 
اصفهاني با برق خونه همسايشون خودکشي ميکنه!!!
 

 
زن رشتي با عجله به مطب دکتر زنان بر مي گرده و مي گه: ببخشين من شورتم رو اينجا جانگذاشتم؟ منشي مي گه: نه. زنه مي گه :" پس حتما توي دندون پزشکي جا گذاشتم!!!
 

 

دخترا مي رن پيش خدا شکايت که چرا پسرا از اونا دران ولي ما نداريم؟!! ندا مياد که همه اونا مال شماست فقط حماليش مال پسرهاست!!!


 
دوست دختر پسره : عزيزم اگه يه بوسم بکنی قول ميدم تا آخرش باهات باشم . دوست پسر دوختره : ممنون از هشدارت!!!
 

 
 

۱۱ترکه میره مرغداری جو میگیره تخم میکنه

**********

۱۲ترکه به یارو میگه قبله کدوم طرفه؟میگه این ور ترکه میگه:خیلی باید برم؟

**********

(۱۳به ترکه میگن شما همتون این قدر ساده اید؟میگه:نه،نوع راه راهمون تو آفریقاست(گورخر

**********

۱۴به ترکه میگن خیلی آقایی میگه:مابیشتر

**********

۱۵پیغام گیر یک بسیجی:لطفا بعدازشنیدن سوره بقره پیغام خود را بگذارید

**********

۱۶ترکه زنگ میزنه خونه ی نامزدش باباش گوشی رو برمیداره هول میشه میگه:ببخشیدمیدون انقلاب از کدوم طرفه؟

**********

۱۷ترکه تویاهو سندتوال میکنه یاهو خرتوخرمیشه

**********

۱۸به ترکه میگن پشتت خاکیه میگه:پس میخواستی آسفالت باشه

**********

۱۹ترکه میره کتاب فروشی میگه ببخشیدکتاب مشاهیر و دانشمندان و علمای ترک رادارید؟میگه:ما کتاب های تخیلی نداریم

**********

۲۰ترکه باخرش نشسته بود لب جاده بهش میگن چی کار میکنی؟ میگه مگه نمیبینی نوشتم فروشیه.میرن بعداز سه ساعت برمیگرد  میبینن خره داره پولاشو میشموره

**********

۲۱ترکه چشمش درد میکرد بهش میگن چی شده ؟میگه چش خورده مگن مگه چشمم چش می خوره؟ میگه :از اون چشا نه ،چش شلوار

**********

۲۲ترکه 2000تومن میگیره بره مشروب بخره سر راه پلیسو میبینه ،پول رو مچاله میکنه میندازه تو جوب

**********

۲۳ترکه میخواسته کبریت روشن کنه هر کاری میکرد روشن نمیشد رفیقش میگه شاید خرابه میگه :نه بابا همین پنج دقیقه ی پیش روشن شد

**********

۲۴پسرترکه به باباش میگه بابا پنکه سقفیمون خراب شد ترکه میگه :15 نفری می خوابید زیرش میخواید خراب نشه

**********

۲۵شباهت لر با پارک :هردوتاشون تاب دارن

**********

۲۶شباهت لر بالامپ:هردوتاشون دورشون پشه جمع میشه

**********

۲۷به ترکه میگن اون چیه زرده ،درازه،موزه؟میگه:بادمجون

**********

۲۸ترکه میره جوراب بخره به پاش بزرگ بود، پنبه گذاشت توش

**********

۲۹یهروز یه ترکه بایه ماشینی تصادف میکنه افسر میاد سر صحنه ی تصادف به ترکه میگه مقصر کی بود؟ میگه:من خواب بودم ازاین آقابپرس

**********

۳۰خره میره جنگل داد میزنه:من شیر میخورم ،من ببر میخورم،من گرگ میخورم،من... یه دفعه شیره ازپشت درخته میپره بیرون خره میگه:خوب البته بعضی وقتا گّه میخورم

**********

۳۱ترکه تو مسابقه دو پینگ می کنه آخر میشه. میگن چرا آخر شدی ؟میگه :چون نمی خواستم بهم شک کنن.

**********

۳۲ترکه می کنار استخر می گه ماشا الله.بهش میگن چی شده؟میگه:الآن ده دقیقه است که پسرم رفته زیر آب و هنوز بر نگشته،ببین چه نفسی داره

**********

۳۳تلویزین داشته گل خداداد عزیزی به استرالیا رو نشون میداده ،چند دفعه که نشون میده ترکه شاکی میشه میگه:حالا اینقدر نشون بدین تا آخر سر دروازبان بگیره

**********

۳۴ترکه تلویزین رو روشن میکنه ،هر کانالی میزده قرآن نشون می داد،شاکی میشه تلویزیون رو خاموش میکنه میبو سه میزاره روی تاقچه

**********

۳۵ترکه... اسم بچش رو مي ذاره اس ام اس مي گن اين چه اسميه ؟ مي گه : چيه از پيام که باکلاس تره

 **********

۳۶به لره ميگن: دخترتو به كي دادي؟ ميگه: غريبه نيست. دامادمونه

**********

۳۷ترکه داشت گريه می کرد. باباش پرسيد چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدوني

**********

۳۸سه نفر مي ميرن اولي ميفرستن بهشت دومي رو ميفرستن جهنم سومي رو ميفرستن طويله ميپرسند چرا؟ جواب مياد: اولي متاهل بوده دنيا براش جهنم بوده دومي مجرد بوده دنيا براش بهشت بوده سومي متاهل بوده زنش مرده مرتيکه الاغ رفته دوباره زن گرفته

**********

۳۹يه بار يه خيارو خيارشور باهم ميرفتند يه نفر از خياره ميپرسه اين كيه باها ت ميگه خواهرمه ترشيده

**********

۲۴۰تا ترکه تصمیم میگیرن فارسی صحبت کنن اولی:پاشو دومی:نمی پاشم اولی:نمی پاشم چیه احمق پاشیده نمی شم درسته

**********

۴۱ترکه موقع مرگش بچه هاشو جمع مي کنه بهشون يه چوب مي ده مي گه بشکنيد مي شکنن. بعد يه دسته چوب مي ده مي شکنن.بيل مي ده مي گه بشکنيد مي شکنن. 10 تا دسته بيل مي ده مي گه بشکنيد مي شکنن.ميلگرد مي ده مي شکنن.تير اهن 14 مي ده مي شکنن. اخر مي گه ترک بازي در نياريد مي خوام نصيحتتون کنم

**********

۴۲به ترکه میگن خوابیده آب نخور که عقلت کم میشه ...! ترکه میگه عقل چیه؟ میگن: هیچی ، آبتو بخور

**********

۴۳ترکه يه سگ فلج داشته، هر وقت دزد ميومده، سگه رو مي گذاشته توي فرغون و دنبال دزده مي‌دويده

**********

۴۴تركه توي كوپه قطار با يك خانم قريبه همسفر بوده. شب خانمه ميره تخت بالايي ميخوابه و تركه تخت پاييني. نصفه شب خانمه ميگه سردمه، كاش شما ميتونستي ميرفتي از مأمور قطار برام پتو ميگرفتي. تركه ميگه ميخوايي خانم امشب فرض كنيم زن و شوهر هستيم تا هردومون گرم شيم؟ خانمه كه همچين بگي نگي از پيشنهاد بدش نيومده بوده ميگه باشه حاضرم. تركه ميگه پس پاشو خودت برو پتو بگير، براي منم يه چايي بيار

 

رشت زلزله مياد، رشتيه ميره بالاي سر جنازه زنش وميگه فقط ديوار روت نخوابيده بود كه اونم خوابيد.


--------------------------------------------------------------------------------

رشتيه پاي كامپيوتر جو ميگيرتش زنشو (سند تو ال) ميكنه


--------------------------------------------------------------------------------

به رشتیه میگن بگو به جون زن و بچم .

میگه: به جون رشت و حومه.


--------------------------------------------------------------------------------

چوپان دروغگو مي ميره تو قبر ميپرسن اسمت چيه؟ميگه دهقان فداكار


--------------------------------------------------------------------------------

بچه هه به دنیا میاد یه دستش مشت بوده مشتشو باز می کنن می بینن توش قرص ضد حاملگیه!


--------------------------------------------------------------------------------

میدونی معنی کلمه ی love چیه؟

l : لایق دوست داشتن بودن

o:امیدوار بودن به اینده ای روشن

v : وفا دار بودن در عشق

e: انرزی هسته ای حق مسلم ماست


--------------------------------------------------------------------------------

به رشتیه میگن نظرت در مورد انرژی هسته ای چیه؟

میگه : انرژی هسته ای مثل ناموس می مونه که استفاده صلح امیزش حق مسلم همه ی ماست.


--------------------------------------------------------------------------------

به معتاده میگن فرق تو با ورزشکارها چیه؟

میگه اونا تکنیکی کار میکنن ما پیکنیکی.


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر تو هواپيما تفنگشو ميذاره رو مخ خلبان و ميگه:از همينجا صاف ميري بندرعباس خلبانه ميگه:حالا چرا بندرعباس؟

میگه :آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقي ببردم دوبي.


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر حال نداشته بره حموم جاش یه کپسول چرک خشک کن میخوره.


--------------------------------------------------------------------------------

به یارو میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه ای بابا.کی میاد زنش رو بده به ما؟


--------------------------------------------------------------------------------

 یارو کفترشو گم میکنه تو روزنامه اگهی میده بیوه بیوه.......


--------------------------------------------------------------------------------

یارو میره بازار کدو بخره در مغازه که میرسه اسم کدو رو یادش میره میگه: ببخشید اقا گلابی خانواده دارید؟؟؟


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست


--------------------------------------------------------------------------------

به بگور برره ميگن يه شعراز خودت در وكن ميگه:

ديشب در ماه روي تو را ديده بيدم انگار كه ، فضانوردها در ماه ريده بيدند. خوب بيد


--------------------------------------------------------------------------------

رشتیه میره خونشون چراغ و روشن میکنه میبینه یکی رو زنش خوابیده، ....دوباره چراغ و خاموش می کنه میگه؟جواب ابلهان خاموشیه


--------------------------------------------------------------------------------

پسر ميگه: ببخشيد اسم شما چيه ؟

دختر با ادا ميگه :عطر گل ياس اسمم ثريا س وبعد از پسر اسمش را مي پرسد

پسر ميگه:گوز تو هوا پخشه اسمم جهان بخشه


--------------------------------------------------------------------------------

رشتیه به دوستش میگه : خاک بر سر بی غیرتت کنن....زنم خالکوبی عکس خواهرتو رو شیکم اصغر اقا دیده!!!


--------------------------------------------------------------------------------

رشتیه واسه اینکه به بچه محلاش ضد حال بزنه میره زن ایدزی میگیره!!!


--------------------------------------------------------------------------------

 غضنفر یه سکه میندازه هوا شیر میاد فرار میکنه!


--------------------------------------------------------------------------------

اصفهونیه و رشتیه و ترکه با هم یه جا کار میکردن .یک روز ساعت ناهار اصفهونیه ظرف غذاشو باز میکنه میبینه قورمه سبزیه.میگه اگه فردام قورمه سبزی باشه من خودمو از این برج پرت میکنم پایین.رشتیه غذاشو باز میکنه میبینه کله ماهیه .اونم همینو میگه.ترکه ظرف غذاشو باز میکنه میبینه کوفتست .حالش بهم میخوره میگه منم اگه فردا باز تو این ظرف کوفته بود خودمو از این برج میندازم پایین.فردا هر سه نفر میان سر کار و در غذا ها رو باز میکنن و از قضا هر سه تکراری بوده و اینام خودشونو میندازن پایین.خلاصه پلیس میاد و اخر سر زن هاشونو مقصر میدونه.زن اصفهونیه میگه: من نمیدونستم .تو خونه هر وقت قورمه سبزی درست میکردیم این میخورد.زن رشتیه میگه:اووو! تو رشت همه کله ماهی میخورن من روحمم خبر نداشت این دوست نداره.زن ترکه میگه: جناب سروان به ولله من یه هفته بود خونه مادرم بودم ، این خودش وخودش غذا درست میکرد.


--------------------------------------------------------------------------------

اگه گفتی چرا دو × دو میشه هفت؟ خب چون علم پیشرفت کرده !

اینم اثباتش:

2×2

به دوها یک رقم اضافه میکنیم

<=(2+1)×(2+1)

9=3×3

چون 2 واحد به ضریب ها اضافه کرده ایم در اخر دو واحد از حاصلضرب کم میکنیم.

=> (9-2)=2×2 => 7=2×2


--------------------------------------------------------------------------------

 رفیق غضنفر بابا ش مرده بوده هی بی تابی میکرده .دوستاش بهش میگن برو دلداریش بده.میره پیشش میگه: ناپلون رو که میشناسی؟ اینهمه جنگ و فتوحات کرد اخر مرد.انیشتنم که میشناسی؟اینهمه کشف و اختراع کرد اخرش مرد.بابای تو که هیچ گهی نبود تو اینقدر براش بی تابی میکنی.

 


--------------------------------------------------------------------------------

 

 

قاضی: شکایت شما از این اقا اینه که به شما گفته: احمق ، بیشعور ، نفهم...

شاکی: بله.عین حقیقته.

قاضی:پس اگه عین حقیقته چرا شکایت کردی؟


--------------------------------------------------------------------------------

يه چوب كبريته سرش رو مي خوارونه آتيش مي گيره


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشش، سرش گیج میره میخوره زمین!


--------------------------------------------------------------------------------

وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت


--------------------------------------------------------------------------------

گوشه ای از نامه عاشقانه غضنفر به زنش : بدون توي دنيا يه قلب هست كه فقط براي تو ميتپه اونم قلب خودت


--------------------------------------------------------------------------------

به غضنفر ميگن چرا ميري سربازي؟ ميگه والا فقط به خاطر مرخصي هاش


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر داشت آب جوش ميريخته توي باغچه! بهش ميگن: چرا آب جوش ميريزی تو باغچه؟؟ ميگه: آخه چاي كاشتم.


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر مي‌ميره، مي‌برنش بهشت. دو سه روز مي‌گذره، ‌يك روز ميان ازش مي‌پرسند كه همه چي ميزون هست يا نه، ميگه: والله همه چيز عاليه، فقط كمي هوا سرده! مي‌برنش دم مرز جهنم كه يخرده گرماي جهنم بخوره بهش، كه گرم شه. دوباره بعد از چند روز ميان مي‌پرسند: خوب اوضاع چطوره؟

ميگه: والله همه‌چي خوبه، ولي هنوز يه ذره سوز مياد! ميگن بابا تو اصلا" لياقت بهشت رو نداري، ميندازنش تو جهنم! بعد از چند روز ميان، مي‌پرسند: خوب بالاخره گرم شدي؟ ميگه: والله اينجا بهتره، ولي هنوز هم يه ذره سوز مياد! شاكي مي‌شند ميندازنش طبقه هفتم جهنم، تو مركز آتيش. چند روز مي‌گذره‌ ، ميان بهش سر بزنن ببينيند اوضاع احوالش چطوره. تا درو باز مي‌كنند، غضنفر داد ميزنه: ‌داداش اون درو ببند،‌ يخ كرديم .


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر عاشق مي شه روي در خونش مي نويسه بزودي در اين محل جشن عروسي برگزار مي شود.


--------------------------------------------------------------------------------

دو تا ماشين با هم تصادف مي‌كنند. افسر مياد و مي‌پرسه: كدومتون مقصر بوديد؟ غضنفر ميگه: والله من خواب بودم، نديدم از ايشون بپرسيد .


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر داشت دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم .


--------------------------------------------------------------------------------

قزويني ها به توالت ميگن زورخونه


--------------------------------------------------------------------------------

از يه بسيجيه مي پرسن : دو خط موازي چيه ؟ ميگه : دو خط موازي دو خطي هستند که هيچ گاه بهم نميرسن ، مگر به دستور مقام معظم رهبري!


--------------------------------------------------------------------------------

يه روز يه ياروكفتر بازه ميشنوه تو قزوين كفتري هستش كه با يه بال پرواز ميكنه ميره و اونو ميخره ميبره شهر ، خودشون ولي ميبينه كفتره بادو بال پرواز ميكنه شاكي ميشه برميگرده قزوين پيش فروشندش ميگه عوضي ، اين كه درست پرواز ميكنه !!! يارو ميگه بالام جان اينجا گزوينه و اين كفترم از ترس كونش يه بالشو ، ميگيره در كونش و پرواز ميكنه .


--------------------------------------------------------------------------------

به یارو ميگن يك جمله بگو توش 6 تا بيل داشته باشه ميگه: والا نميدانم هابيل با بيل قابيلو كشت يا قابيل با بيل هابيلو كشت


--------------------------------------------------------------------------------

يه روز يه غضنفر تو جوي اب تف ميكنه... ميدو دنبالش تاپاش رو روش بزاره


--------------------------------------------------------------------------------

يه روز غضنفر به زنش ميگه بيا هر پنجشنبه بريم پيتزايي بعد زنش ميگه نه پنجشنبه ديره بيا هر دوشنبه بريم


--------------------------------------------------------------------------------

غضنفر به زنش میگه سه تا حیوون رو نا ببر که با حرف خ شروع بشه میگه خودت خواهرت خدا بیامرز مادرت


--------------------------------------------------------------------------------

يارو تو قزوين بوده پولش افتاده بوده زمين....ولي دولا نميشده برش داره ، يه پيرمرده مياد بهش ميگه بالام جان را پولتو بر نميداري...؟؟ يارو ميگه: بابا اينجا قزوينه...خطرناكه...پيرمرده ميگه: نه بابا اين حرفا ماله قديمه...اينجا عوض شده. يارو ميگه راستي؟؟؟پير مرده ميگه: آره بابا

يارو تا د

سایت پاتوق شهر 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: جوكـ ها ، لطیفه(جوک) ، فقط خنده ، ،

تاريخ : دو شنبه 8 اسفند 1390 | 21:25 | نویسنده : محمد رمضانی پور |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.